خط امام : همه ساله آذرماه یادآور سلحشوریهای شهید سرلشکر خلبان احمدکشوری است که به دلیل دلاوریهایش «عقاب تیزپرواز جبهههای جنگ» لقب گرفت. شهیدی همانند بسیاری از شهدای شاخص و گمنام با یک هدف که همانا حفظ آب و خاک میهن اسلامی و ماندگاری نام ایران بود. سالهاست از شهید و شهادت و ایثار و […]
خط امام : همه ساله آذرماه یادآور سلحشوریهای شهید سرلشکر خلبان احمدکشوری است که به دلیل دلاوریهایش «عقاب تیزپرواز جبهههای جنگ» لقب گرفت. شهیدی همانند بسیاری از شهدای شاخص و گمنام با یک هدف که همانا حفظ آب و خاک میهن اسلامی و ماندگاری نام ایران بود. سالهاست از شهید و شهادت و ایثار و فداکاری آنان سخن به میان آمده است اما هنوز زوایای ناگفته آن در تکرار گفتهها پنهان و مدفون مانده است. تکراری که نسل جوان امروز را خسته و ناگفتههای آن اعضای خانواده شهدا را به ناچار در تکاپوی راهی برای بیان حقیقت و ارائه آن به افکار عمومی کرده است. مسیری که گاه مشکلاتی را پیش روی آنان قرار داده است.امروز از شهید احمد کشوری سخن میگوییم؛ مردی که دلاوریهایش در جنگ کردستان بر کسی پوشیده نیست. رزمندهای که اصابت موشک میگ عراقی در منطقه عمومی میمک به زندگی زمینی وی در 15 آذرماه 59 خاتمه داد. از شهید کشوری صحبت میکنیم اما نه از خاطراتش بلکه با پسرش علی کشوری که امروز در 34سالگی صاحب فکر و قلم و هنر است و دل در گرو آرمان شهدا و دغدغه نسل جوان و انتقال صحیح فرهنگ دفاع مقدس به آنان را دارد، سخن میگوییم. مردی که حرفهایش از جنس نسل نو است و شهدا را در آیینه واقعیت میبیند.
شهید کشوری در یک نمای کلی چه ویژگیهایی داشت؟
احمد کشوری تیرماه 1332 در کیاکلای استان مازندران به دنیا آمد اما اصالت وی بروجردی است. مبارزات سیاسی وی قبل از پیروزی انقلاب یعنی در دورهای که به دانشگاه افسری میرفت، آغاز شد. زمانی که بنا به شرایط موجود میتوانست موقعیت شغلی وی به خطر بیفتد، همزمان با انتشار اعلامیههای امام(ره) اقدام به راهنمایی دوستان و همقطارانش میکرد. روحیه آزادمردی که در اکثر شهدای ما وجود داشت؛ روحیهای که باعث میشد با ظلم و ستم و اجحاف در حق دیگران مبارزه کند.روحیهای که امیدوارم در جوانان امروز ما وجود داشته باشد و با دیدن و شنیدن ظلم و فساد و جور در هر زمانی با آن مبارزه کنند. روحیهای که در شهید کشوری و دوستان و همرزمان وی نیز چون شهیدان شیرودی و سهیلیان وجود داشت و آنان را از خیلی جهات متمایز از دیگران میکرد.
وجه تمایز این افراد خاص، روحیه معنوی آنان نیست؟
همین طور است. وقتی از شهدا و جنگاوری آنان صحبت میشود، ابعاد دیگری از شخصیت شهدا پنهان میماند و اگر گفته نشود، اجحاف در حق آنان است. طی این سالها از افرادی که از جان خود برای دفاع از این میهن گذشتند، فقط جنبه جنگاوری و شخصیت معنوی آنان را بازگو میکنند. در حالی که خیلی از خصلتهای دیگر این افراد عنوان نمیشود و مردم نیز از آن اطلاعی ندارند. هر جایی که فرصتی پیش آمده، سعی کردهام به نوبه خود درخصوص دیگر زوایای شخصیتی شهدا از جمله پدرم صحبت کنم.
اینکه شهید کشوری خلبان متبحری بوده و با تکنیکهایی که روی هلیکوپتر پیاده میکرده، با هواپیماهای جنگنده دشمن مقابله میکرده است، جای خود دارد و نه بر هوانیروز آن زمان و نه امروز و نه بر کسانی که اطلاعاتی در این زمینه دارند، پوشیده نیست، اما میخواهم بگویم این افراد یکسری روحیات دیگری نیز داشتند و از همه مهمتر اینکه آنان افرادی بودند که مانند همه مردم زندگی میکردند. موضوع حائز اهمیتی که خیلی افراد آن را نادیده میگیرند و سعی میکنند یک فضای تقدسگونه به شهدا دهند که اشتباه است و باید از این فضا دور شویم.
مقصر ایجاد چنین فضایی را چه کسی یا چه عاملی میدانید؟
متأسفانه در سالهای اخیر درخصوص بحث ایثار و شهادت یک ضد فرهنگ در کشور شکل گرفته است که تصور غلطی را در افکار عمومی شکل داده است به طوری که بخشی از نسل جوان امروز ما نه تنها تصور درستی از شهدا و فضای جبهه و جنگ ندارد، بلکه با شنیدن این موضوعات، نسبت به این ارزشها بیتفاوت شده است و متأسفانه وقتی از فضای جبهه و جنگ صحبت میشود، سعی میکند از آن فضا بیتفاوت عبور کند. حال چگونه از چنین جوانی که جنگ را درک نکرده و از آن چیزی نمیداند، انتظار داریم به این فضا نزدیک شود و از شهدا الگو بگیرد.
متأسفانه وقتی نام شهید کشوری عنوان میشود، در ذهن همه، ورزشگاهی که به نام وی است تداعی میشود، همین طور در مورد شهید همت که همه به یاد اتوبان شهید همت میافتند. به عبارتی خودمان کاری کردیم که از بزرگانی که جان خود را نثار ملت و وطن خود کردند این گونه یاد کنیم و این نگاه را خود ما به وجود آوردهایم. آیا امروز اگر یک صفحه از روزنامهای را به یک شهید اختصاص دهیم، واقعاً یک جوان ترغیب میشود که آن صفحه را بخواند؟! همین طور در تلویزیون؛ وقتی برنامهای در این خصوص پخش میشود، بینندگان آن برنامه چه میزان هستند؟ در حالی که متولیان فرهنگ میتوانستند طی این سالها جریان را به سمت مطلوب هدایت کنند انتظاری که متأسفانه اتفاق نیفتاد.
راه برون رفت از این وضعیت را در چه میبینید؟
احساس من این است که در مرحله اول باید عنوان کرد که افرادی چون شهید کشوری آدمهای معمولی بودند مثل همه آدمهایی که در کنار ما زندگی میکنند، فقط یک امای بزرگ وجود دارد و آن اینکه در یک مقطع حساس که کشور دچار جنگ شد، آنان توانستند از با ارزشترین داشتههایشان بگذرند که هر کسی نمیگذشت.
فردی چون شهید کشوری تا آخرین لحظه جلوی دشمن ایستاد و با میگها و تانکهای عراقی جنگید، چون آن تانکهای عراقی مردم را هدف قرار داده بودند. وی در آن موقعیت به دوستش میگوید تا این تانکها را نزنیم، نمیرویم چون جان مردم در خطر است. اگر آن روز تانکها از مرز عبور میکردند، 2 استان از کشور ما جدا میشد و این گفته سندیت دارد و در تاریخ کشور به ثبت رسیده است و اگر تحقیق کنید، میبینید. فرق تمایز این افراد با افراد دیگر و شاخص شدن آنان همین است که در یک مقاطع حساس تصمیماتی گرفتهاند که باعث شده به آن درجه برسند وگرنه این افراد نیز همانند دیگر مردم از یک زندگی عادی برخوردار بودهاند.
اینکه شهدا هم همانند دیگران افراد عادی بودند برای افکار عمومی پوشیده نیست اما ساخت فضای بیش از حد معنوی برای شهدا شاید عامل بازدارندهای باشد تا جوان امروز ما رغبتی به تحقیق یا حتی شناخت این افراد نداشته باشد.
بله، در یک مقطع حساس آن هم در سال 59 که هجمه عظیم عراق به سمت ایران آغاز شد، کسانی در ارتش بودند که باید جلوی پیشروی دشمن را میگرفتند و آنان با تمام وجود ایستادند و تمام تلاش خود را برای کشور به کار گرفتند و سرانجام توانستند تمامیت کشور را حفظ کنند و در حقیقت این اراده است که مقدس است نه این افراد.
بیاییم واقعیتهای مربوط به شهدا را بیان کنیم و سعی نکنیم جلوه تخیلی و تقدسی به این افراد بدهیم. این افراد کسانی بودند که هر کسی میتواند با اتکا به خداوند مثل آنان زندگی کند و به آن درجه برسد. برخی شهدا مثل شهید کشوری نامی دارند اما خیلی از شهدای گمنام که ما اسمی از آنان نمیبریم شاید جایگاهشان خیلی بالاتر از شهید کشوری و امثال وی باشد؛ مهم این است که چطور از این افراد یاد کنیم که جوانان امروز که اطلاعی از فضای جنگ ندارند، به این حقیقت برسند که این افراد چگونه انسانهایی بودند تا بتوانند از آنان الگوبرداری کنند و بدانند که آنان نیز میتوانند مثل این شهدا باشند و هر کدام از آنان میتوانند یک شهید کشوری، یک شهید باکری و… باشند. اما متأسفانه طی این سالها از این واقعیت خیلی فاصله گرفتهایم و باعث شده که یک چنین جریانی پیش بیاید.
به عنوان فردی از نسل و قشر جوان چه نسخهای برای کم کردن فاصله ایجاد شده پیشنهاد میکنید؟
امروز کسانی امثال من و خانواده شهدا این رسالت را دارند تا آنجایی که میتوانند به جز ابعاد معنوی شخصیت شهدا، از حقایق و زندگی آنان نیز سخن بگویند.به طور مثال شهید کشوری نقاش بسیار چیرهدستی بود که در سطح کشور نیز توانسته بود مقام اول را کسب کند؛ کاری که قبل از ورودش به ارتش انجام میداد. وی در ورزش کشتی نیز حائز رتبه نخست کشور بود موضوعی که شاید خیلی از افراد از آن بیاطلاع هستند چون تاکنون بیشتر بحث معنویات مطرح شده است.
حتی اگر به بعد معنوی شخصیت وی بخواهیم نگاه کنیم، دارای صوت قرآنی خوبی بود که همرزمان شهید عنوان کردهاند که قبل از انجام عملیاتها از طریق بیسیم اشعار حافظ و سعدی و نیز قرآن را برای دیگر خلبانان میخواند، آنگاه همه درگیر انجام مأموریت میشدند. اما موضوع این است که این جزو ویژگیهای نه تنها شهید کشوری بلکه بسیاری از شهدا است که کمتر بیان شده است. سریالها و فیلمهایی که ساخته میشود اگر به ابعاد مختلف شخصیت شهدا بپردازد، میتواند در جهت الگوبرداری و شناخت بهتر شهدا راهگشا باشد.
با توجه به اینکه خود شما دستی در هنرهای نمایشی دارید، چقدر این ابزار را برای شناخت و همسو شدن نسل جوان با خصلتهای شهدا از جمله شهید کشوری به کار گرفتهاید؟
این جزو دغدغههای همیشگی من است که تا جایی که میتوانم چه در مصاحبهها و چه جاهای مختلف از ویژگیهای شهدای شاخص از جمله شهید کشوری صحبت کنم تا مردم اطلاعات را به صورت کامل در مورد این شهدا داشته باشند.
من با هدف و انگیزه کار کردن در حوزه دفاع مقدس وارد رشته کارگردانی و سینما شدم و حتی پایاننامه خود را با موضوع آسیبشناسی سینمای دفاع مقدس انتخاب کردم تا قدمی بردارم؛ چون احساس کردم ناگفتههای زیادی از 8 سال دفاع مقدس وجود دارد که باید بیان شود و این خلأ در سینما و تئاتر حس میشود. ناگفتههایی را که میتوان از زبان کسانی بشنویم که درد آشنا هستند و هنوز ارزشهای دفاع مقدس جزو دغدغه
آنان است.
برای همین من و چند نفر دیگر که به این موضوع اشراف دارند، سعی کردیم به دفاع مقدس از نگاه جوانان بپردازیم و این بار ببینیم که حرف آنان چیست و چه برداشتی از دفاع مقدس دارند.
چرا که تاکنون گوشمان را به کسانی دادهایم که متعلق به نسل گذشته بودهاند و تا حالا زحمت خود را کشیدهاند اما همیشه یکسری ابعاد نادیده گرفته شده است و گاهی نیز یکسری منافع شخصی هم در بین بوده است که متأسفانه همینها به جنگ و هنر در خدمت جنگ لطمه زده است و در واقع میتوان گفت ضد جنگ بوده است.
من قطرهای از یک دریا هستم که میخواهد و وظیفه خود میداند که در این راه قدمی بردارد. اخیراً نیز نمایشنامهای تحت عنوان «خاکسترم را کنار نزن» را که مربوط به نحوه شهادت و زندگی شهید کشوری است به رشته تحریر درآوردهام که متن نهایی آن توسط استادم ایوب آقاخانی در حال بازنویسی است و امیدواریم که در نیمه بهمن ماه اجرا شود. در این نمایشنامه سعی شده به نکاتی که کمتر در مورد شهدا از جمله شهید کشوری مطرح شده، بپردازم؛ چون در حال حاضر فضا متفاوت است و نمایشنامه فضای امروزی را بیان میکند و زندگی خانواده شهدایی از جنس ما و به نوعی شهید کشوری را مطرح میکند.
اشاره به خلأ موجود در ارائه فرهنگ دفاع مقدس و ناگفتههای 8 ساله آن کردید و اشخاصی که به دلیل نداشتن شناخت کافی از شهدا کارهایشان نه تنها ایجاد کشش در افکار عمومی نمیکند بله گاهی بازدارنده است، این ضعف را نشأت گرفته از چه چیزی میدانید؟
متأسفانه تاکنون در معرفی شهدا و فضای جبهه و جنگ اعمال سلیقههای شخصی حاکم بوده است و طی سالها به گونهای عمل شده که فضای تقدس گونه را به تصویر کشیده و شهدا را افراد بسیار دست نیافتنی به افکار عمومی معرفی کردهاند و این محصول و ساخته تفکر افراد متعدد در دوران مختلف است که در این حوزه فعالیت کردهاند.
امیدوارم این فضا کنار گذاشته شود؛ بیایید کمی واقعیتنگر باشیم، شهدا را مال خودمان نکنیم. متأسفانه یک فضایی به وجود آمده که اگر از شهید حرف بزنید، یکسری اعتراض کرده و آن را برای خودشان قبضه میکنند.
متأسفانه این اعمال سلیقههای شخصی تاکنون به فرهنگ ایثار و شهادت در دید جامعه بسیار آسیب رسانده است و من بشدت مخالف این گونه اعمال سلیقهها هستم. وقتی از شهیدی صحبت میکنیم، این افراد میگویند چرا این گونه صحبت میکنی در حالی که خود نیز هیچ گونه شناختی از شهید ندارند اما طوری صحبت میکنند که انگار شهید کشوری و امثال وی به صورت یک فرشته از آسمان بر زمین نازل شدهاند و این افراد تافته جدا بافته هستند؛ در حالی که این گونه نیست. اگر من نمایشنامهای را امروز کار میکنم، به این نیت است که بگویم شهید کشوری و دیگر شهدا متعلق به تصمیمگیرندگان فرهنگی نیستند، حتی شهید کشوری متعلق به پسرش نیست بلکه متعلق به تمام مردم ایران است. سینمای امروز هالیوود از قهرمانان تخیلی برای کودکان و نوجوانان اسطورهسازی میکند چرا که افرادی از جنس شهید باکری، همت، چمران، بابایی و… نداشتند. بنابراین مجبور هستند اسطوره که نشأت گرفته از تخیل است را به کار بگیرند. در حالی که ما چنین قهرمانانی را داریم و نیازی به اسطورهسازی نیست.
دغدغه من طی این سالها این بوده است که بگویم این افراد اسطوره نیستند. اسطوره ساخته تخیل بشر است. شهدا اسطوره نیستند؛ چراکه این افراد در دنیای واقعیتها بودند نه تخیل ما. شهدا در مقطع زمانی بنا به تصمیمات بزرگی که گرفتند، شاخص شدهاند و با همه وجودشان خواستند که به آن درجهای که لایق آن بودند، برسند. جوانان امروز نیز اگر مثل آنان با همه وجودشان چیزی بخواهند، قطعاً به آن خواهند رسید و این درس مهم شهدا به نسل آینده است.
حمیرا حیدریان/ایران